کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

کیارش وخواهرش

می خوام از روزی که آینوش متولد شد بنویسم و احساسات پاک کیارش .روزی که رفتم بیمارستان برای تشکیل پرونده ازم خواستن که شب ساعت 10 برگردم وشب قبل از سزارین توی بیمارستان بمونم .اما من نمی خواستم کیارش رو برای دوشب تنها بذارم.وقتی میخواستم برم کیارش اومد جلو وگفت مامان برمی گردی ؟ قلبم به اندازه تمام تنهایی کیارش گرفت .تو راه گریه کردم و از کسیولین بخش خواستم اجازه بدن برگردم و برگشتم وتا صبح پیش کیارش خوابیدم .دلهره واضطراب برای سزارین باعث شد تا صبح نخوابم ودقیقه ها رو بشمارم تا صبح بشه .راهی بیمارستان شدم و عمل سزارین رو انجام دادم و به مدت یک شب بستری شدم .کیارش اون روز و اون شب پیش عمه اش و طاها واونا زحمت کشیده وسرگرمش کردن. فردای اون روز...
7 مهر 1393

ما برگشتیم

پس از یک وقفه نسبتا طولانی ما برگشتیم .بزرگ کردن بچه ها و مراقبت از اونها واقعا وقتمو میگیره ودیگه فرصت ندارم وبلاگ کیارش رو به روز کنم .آینوش دختر قشنگم الان چها رماهشه و کیارش کلاس اولی شده .اینم چند تاعکس : عکس های آینوش در دوماهگی کیارش و پارسا برادرزاده ام کیارش و بنیامین روز 31 شهریور جشن شکوفه ها آینوش در جشن شکوفه ها ...
7 مهر 1393
1